وب نوشته‏های بهرام جلالی‏پور

Tuesday, March 14, 2006

تقابل سنت و مدرن

عین وقت هایی که آدم به مناسبتی روی نیمکت مدرسه قرار می گیرد و به یاد دوران کودکی هوس شیطنت به سرش می زند، آرام چیزی را در گوش بغل دستی نجوا می کند و دو تایی پکی می زنند زیر خنده. من برمی گردم و نگاهش می کنم و او - شاید مردد از اینکه حرف اش را شنیده باشم یا شاید همینطوری بی دلیل و برخلاف عادت اکثر اهالی آن دیار دور، که عادت نکرده اند بی دلیل لبخند بزنند، تکه ای از آن لبخند را به من تعارف می کند. این آخرین تصویر من از مردی ست که همچنان با دغدغه سنت و مدرن دست به گریبان است. همچون من که به طعنه با دغدعه چای و قهوه.

***

روز جمعه دهم مارس، آیدین آغداشلو در خانه فرهنگ ایران پیرامون تقابل سنت و مدرن در هنر ایران صحبت کرد اما تا بیاییم به خودمان بجنبیم و سوالی بپرسیم، از روی صندلی سخنران بلند شد و در طرف حضار قرار گرفت تا همراه ما به موسیقی سنتی ناشیانه و نچسبی گوش دهد که احتمالا تنها با آن بخش از سخنان آغداشلو متناسب بود که در آن برخی از بخش های هنر سنتی را به خاطر مدول های ثابت و غیر قابل تغییر شان از چالش با هنر مدرن دور انگاشته بود.

به هر حال، طرح سوالات به جلسه روز بعد موکول شد که قرار بود طی آن، ابتدا تازه ترین فیلم مجید مجیدی به نمایش در بیاید و در خاتمه، آیدین آغداشلو در مورد آن حرف بزند و بعد به طور آزاد به گفت و گوی با حضار بنشیند که متاسفانه مصادف شده بود با این سمینارهای ماهانه «معرفی نرم افزارهای پردازش و تحلیل متن». جلسه ماه قبل را نتوانسته بودم بروم. قرار بود برای یک گردش گروهی یک روزه به بروکسل برویم و از قبل اعلام کرده بودم که نمی توانم در سمینار ماه فوریه شرکت کنم اما دست بر قضا از چند روز قبل تر همه خانواده گریپ شدیم و چه گریپی! تا به حال اینطور مریض نشده بودم: هر روز یک شکل بود و دو هفته کامل طول کشید. خلاصه، نه بروکسل رفتم و نه سمینار و هم از این ماندم هم از آن. به همین خاطر، علی رغم اینکه هم دلم می خواست سوالاتی را که طی سخنرانی آغداشلو در ذهنم نقش بسته بود بپرسم و هم دوست داشتم این فیلم تازه مجیدی را ببینم (آخرین فیلمی که از او دیده بودم، «رنگ خدا» بود که به نظرم سر و گردنی از تمام آثار قبلی اش بلند تر و به زبان سینمای شاعرانه نزدیک تر آمده بود و همان موقع هم در نقدی مفصل در روزنامه ابرار درباره اش نوشته بودم) این یکی جلسه سمینار را نمی توانستم از دست بدهم. خصوصا اینکه دیدم آغداشلو جان کلام را در همان نشست اول گفته و محتوای آن نیز چنان تازگی ای نسبت به آنچه قبلا از او، مثلا از سخنرانی اش در لندن گزارش شده بود، نداشت. از بازگو کردن یا بازنویسی محتوای سخنرانی هم صرف نظر می کنم چون همانطور که گفتم، کم و بیش همان است که در شرق چاپ شده بود. گیرم که در این سخنرانی اخیر بیشتر به وضعیت هنرهای تجسمی از ابتدا تا قبل از انقلاب پرداخته بود و در سخنرانی مندرج در شرق به بعد از انقلاب. گو اینکه همانجا هم به نظرم تحلیل او از سطح خارج نشده و رویه یک تحلیل علمی بر مبنای یک پژوهش علمی را نداشت، در جلسه روز جمعه نیز آغداشلو بارها تاکید کرد که سخنانش جنبه داوری ندارد و صرفا در پی بازگویی رویدادها و شرایط است، تا از قرار گرفتن محتوای آن در موضع نقد پذیری جلوگیری کند. در حالی که، مهمترین ویژگی یک تحقیق پذیرفتی این است که محقق یافته های آن را داوری کرده باشد و حکم استنتاجی مستندی ارائه داده باشد. البته شاید در نشست روز بعد این کار را کرده باشد. نمی دانم.

اما چند سوال که در ذهنم نقش بسته بود، که چون مجال حضور نشست شنبه را پیدا نکردم، طبعا طرح نشد:

یک - آغداشلو در تمام سخنان خود بر روابط بین سفارش دهنده و هنرمند به عنوان عمده ترین عامل تولید اثر هنری در طول تاریخ تاکید بسیاری می کرد. اما توضیح نداد که این روابط که از دیرباز بر مبنای سفارش شاهان و بزرگان به هنرمندان درباری صورت می گرفته و تا دوران آخرین پادشاهان ادامه داشته است (و البته حرف درستی است که کم و بیش به گونه ای مشابه در تمام جوامع وجود داشته است) در عصر حاضر چه شکل و شمایلی پیدا کرده است. یعنی امروز چه کسی به هنرمند سفارش می دهد؟ آیا هنرمند امروز ما توانسته خود را از چنبره روابط تولید خارج کند یا هنوز آن روابط ارباب و بندگی بین سفارش دهنده و سفارش گیرنده وجود دارد (گیریم شکل آن تغییر کرده باشد) یا هنرمند توانسته به گونه ای آزادانه به خلق هنر و جریان هنری بپردازد؟

دو - مؤلفه های هنر امروز ایران، که آغداشلو با امید از آذرخش های خلاقانه آن در برخی هنرمندان نسل جدید یاد می کند، چیست؟ نسبت به سنت چقدر نو آور و پویا و نسبت به هنر مدرن غرب چقدر خلاق و غیر مقلد است؟

سه - آغداشلو همواره از وجود گرایشات محافظه کارانه در رویارویی با مظاهر فن آوری مدرن غرب سخن گفت و به طور مشخص از تردیدهای موجود برای کشیدن خط راه آهن مثال آورد. دوست داشتم با توجه به موضوع سخنرانی از میزان گرایشات محافظه کارانه در مورد پذیرش یا رد سبک های جدید هنری نیز بیشتر مثال می آورد.

Labels:

0 Comments:

Post a Comment

<< Home