نگاهی به یکی از کهن الگوهای داستانی فیلمهای بلند انیمیشن
اگرچه وجوه «خرق عادت» و تغییر زمینههای فرهنگی و اجتماعی باعث فاصلهگیری تدریجی انسان واقعگرا از قصههای عامیانه کهن شده است؛ اما این قصهها را بایستی بنیان اولیه انواع روایت داستانی دانست. بهطوریکه هنوز برخی از مهمترین عناصر ساختاری آنها در داستانهای جدید تکرار میشود. انیمیشن یکی از عرصههایی است که در آن از ساختار قصههای کهن به وفوراستفاده میشود. مخاطبان اصلی فیلمهای انیمیشن کودکان و نوجواناناند. به علاوه، این رسانه تاکید اصلی خود را بر استفاده از فانتزی میگذارد. این دو جنبه انیمیشن را به یکی از وفادارترین رسانهها نسبت به درونمایه و ساختار قصههای کهن تبدیل ساخته است.
در این نوشتار تلاش خواهیم کرد نشان دهیم بخش قابل توجهی از فیلمهای بلند داستانی انیمیشن از الگوی قصههای کهن پیروی میکنند. اگرچه بررسی ساختار برخی از مشهورترین فیلمهای بلند داستانی انیمیشن نشان میدهد که در این عرصه نیز استفاده از این الگوی عمومی در گذر ایام تغییرات و تحولات چشمگیری داشته است.
آشنایی با ساختار قصههای کهن و روش بررسی ساختاری آن میتواند از دو جنبه مفید باشد: نخست از آن جهت که ابزاری مفید برای تجزیه و تحلیل داستان در اختیار فیلمنامهنویسان و فیلمسازان انیمیشن میگذارد. ثانیا از آن رو که نشان میدهد چگونه میتوان با رعایت روابط دقیق علت و معلولی رویدادها فیلمنامههای خلاقانهی جدیدی متناسب با مضامین نو نوشت.
به این منظور، ابتدا به تشریح الگوی کلی این قصهها بر اساس روش ولادیمیر پراپ، پژوهشگر شکلگرای روس، میپردازیم و آنگاه با تحلیل ساختاری چند فیلم بلند انیمیشن میکوشیم میزان مطابقت یا مغایرت ساختار آنها را با الگوی مورد نظر نشان دهیم. در پایان نیز به دستهبندی برخی از اصلیترین تمایزات فیلمنامه فیلم انیمیشن از قصههای کهن میپردازیم. با این حال، تاکید خواهیم کرد که قصد تعمیم دادن بحث فوق را به تمام انواع فیلم انیمیشن نداریم. زیرا آشنایی با این روش، خصوصا از آن جهت میتواند برای فیلمسازان انیمیشن جالب توجه و مفید باشد که ابزاری عملی برای خلق طرح های جدید داستانی فراهم میآورد و به فیلمنامهنویسان کمک میکند داستان فیلمهایشان را بر چارچوب طرحهایی قویتر بنا نهند. اگرچه این موضوع را دور از واقعیت نمیدانیم؛ اما در عین حال، معتقدیم برای صدور هر حکم فراگیر بایستی قبلا بررسیهای عمیق و دامنه داری انجام داد.
قصههایی مثل: سفید برفی و هفت کوتوله، سیندرلا، بند انگشتی، هانسل و گرتل، زیبای خفته، شنلقرمزی و...چ
مطالعه برخی از انواع فیلم انیمیشن کوتاه نشان میدهد که این دسته از فیلمها نیز کم و بیش از برخی از اجزاء یا درونمایههای الگوهای کهن پیروی میکنند. با این حال، به خاطر رعایت مصالح تحقیق از تعمیم دادن حکم فوق در این دسته - و همچنین در مورد دستهای از فیلمهای کوتاه و بلند غیر داستانی خودداری میکنیم.
.
اصل مقاله در شماره جدید کتاب سیمیا (شماره 2 و 3 ) منتشر شده است. اما نمی دانم اجازه نشر الکتریکی آن را دارم یا نه. بنابر این، اگر احیانا خدای نکرده کسی علاقه مند باشد می تواند به این کتاب، از انتشارات دانشگاه هنر، مراجعه کند.
Labels: پویانمایی
1 Comments:
سلام داداش
مگر اینکه من کودن اینجا کمی سوات موات یاد بیگیرم، به جون داداش کلی حال میکنیم با مقولاتت
Post a Comment
<< Home