بدون عنوان
با عجله رفتم کتابخانه دپارتمان تئاتر و شش تا کتاب امانت گرفتم. شش تا هم از کتابخانه دانشکده. سراغ کتابخانه شهر هم رفتم و از هر کدام از بخش های آن پنج تا کتاب گرفتم. (برعکس ایران, اینجا کتابخانه های شهر به همان اندازه کتابخانه های دانشگاه ها کتابهای عمومی و تخصصی دارند و از بخش های مختلف آنها به طور رایگان و به وفور میتوان کتاب و مجله و فیلم و... امانت گرفت) یک سری پنج تایی هم از هر بخش با کارت فائزه گرفتم. درست به اندازه یک کتابخانه کتاب دور خودم جمع کردم. حرص می زدم. میدانم, اما ترسم از این بود که ایام تعطیلات بدون منابع بمانم. البته می دانستم که دانشگاه دو هفته بیشتر تعطیل نخواهد بود و هفتم ژانویه باز می شود و کتابخانه شهر هم که اصولا غیر از نوئل و روز اول ژانویه باز است, اما بنا به عادت ایران (یادش به خیر, از آخرهای بهمن ماه کم کم همه کاسه و کوزه هایشان را جمع می کردند و تا آخر فروردین هنوز همه جا تق و لق بود) این چیزها باورم نمی شد و خیال می کردم یک دو ماهی همه جا تعطیل خواهد بود.
امسال اصلا حرص نمی زنم. سه چهار تا کتاب بیشتر دورم نیست. اگر لازم شد روز دوم ژانویه دوباره می روم کتابخانه...
Labels: گپ
3 Comments:
سلام. آقيِ جلاليپور. مثلِ هميشه از اينكه شما رو جلوتر از خودام در آپديتِ وبلاگ ميبينم كه كم ميآرم برايِ سرزدن بهآتون خوشحالام. اميدوارم هميشه پر از شورش و نشاط باشيد.
يا علي!
سلام. آقايِ جلاليپور. مثلِ هميشه از اينكه شما رو جلوتر از خودام در آپديتِ وبلاگ ميبينم كه كم ميآرم برايِ سرزدن بهآتون خوشحالام. اميدوارم هميشه پر از شورش و نشاط باشيد.
يا علي!
ميلاد
http://milad.kouly.com
دوست عزیز، از لطف تان ممنون. خوب و خوش باشید
Post a Comment
<< Home