وب نوشته‏های بهرام جلالی‏پور

Friday, December 17, 2004

چند نکته پیرامون تئاتر و فن آوری اطلاعات

یکی دو ماه پیش در سایت های خبری اینترنتی خواندم که رئیس شوراگرای مرکز هنرهای نمایشی کمیته ای سه نفره را مامور بررسی راه های فعال کردن ایران در اتحادیه جهانی تئاتر کرده است. یکباره دلم خواست به بهانه تشابه مخفف اسم اتحادیه جهانی تئاتر با فن آوری اطلاعات چیزی در این زمینه بنویسم. اما درد موضعی گردن را که چند وقت یکدفعه به سراغم می آید و مدتی امانم را می گیرد و از کار و زندگی می اندازد بهانه کردم و به رغم اینکه خاطرات مربوط به هفت هشت ماه همکاری ام با دفتر طرح و برنامه مرکز هنرهای نمایشی در سال 1379 رهایم نمی کرد, هر بار از زیر بار موضوع شانه خالی کردم تا اینکه نامه الکترونیکی امروز یکی از دوستان بهانه ای شد تا دوباره زخم سربسته دهان باز کند.

درست است که در حوزه های علوم انسانی و هنر جلوه های نوین تهیه و پردازش اطلاعات (حتی در بسیاری از کشورهای غربی نیز) رشد نکرده است و مثلا هنوز بسیارند اساتیدی که توجهی به بهره گیری از ارتباطات اینترنتی ندارند (حداقل آنطور که برای دست اندر کاران حوزه های فنی و علوم طبیعی اینترنت از نان شب واجب تر شده است) اما دست کم سازمان ها و نهادهای مربوطه به طور کاملا نهادینه شده به امر تهیه و پردازش اطلاعات می پردازند. در حالیکه, در کشور ما این اتفاق نیفتاده است. هر وقت آدم سایت مرکز هنرهای نمایشی را باز می کند متوجه می شود که بوی کهنگی و نا می دهد و خالی است و در نهایت کج سلیقگی. و همینطور سایر سایت هایی نیز که به نوعی نیم بند به موضوع تئاتر می پردازند. حالا تکلیف کسی که بخواهد از آنسوی دنیا اطلاعاتی از وضعیت تئاتر کشور کسب کند چیست؟ افراد حقیقی و حقوقی خارجی که جای خود دارند, حتی ایرانیان نیز با وجود آشنایی اولیه با نهادها و افراد امکان کسب اطلاعات ندارند. معتبرترین استاد تئاتری ما کیست؟ نامش را در اینترنت جست و جو کنید. معتبرترین دانشگاه و دانشکده و دپارتمان تئاتری ما کجا قرار دارد؟ معتبرترین کتاب ها, گروه ها, هنرمندان و ... تئاتری ما کدامند؟ در کدام سایت یا در چند سایت می توان از آنها خبر و اطلاعات گرفت؟ یک جست و جوی ساده اینترنتی پاسخ یاس آور را بر شما عیان خواهد ساخت.

من معتقدم که نمایش امروز ایران, حداقل در زمینه نوآوری های اجرایی (دست کم تا دو سال پیش که از ایران خارج شدم) چیزی کم از این طرف دنیا ندارد و با شجاعت می گویم که این اعتقادم بر خلاف گمانی بود که پیش از این داشتم. با شکل گیری گروه های نمایشی, الان تقریبا برای هر ذائقه و سلیقه ای نمایشی یافت می شود و حرفی برای گفتن وجود دارد. پس مشکل چیست؟ چرا برای یک خبرگیری ساده آدم مجبور است به ده ها سایت و وبلاگ سرک بکشد و دست آخر دست خالی برگردد؟ در اساطیر قدیمی ایران دانستن نام دشمن کلید غلبه بر او محسوب می شد و برخی گفته اند که مثلا از همین رو بوده که رستم نام خود را از سهراب پنهان می دارد. همین باور اساطیری در بطن و ذات بسیاری از نهادها, سازمان ها و افراد وجود دارد که حفظ اطلاعات را استراتژی دفاعی خود برای حفظ موقعیت می دانند.

به خاطر دارم که وقتی در پی مکانیزه کردن اطلاعات موجود در مرکز هنرهای نمایشی در همان دفتر طرح و برنامه پیش گفته به برخی واحدهای مرکز مراجعه می کردم, در می یافتم که مثلا کلیه امور مربوط به برگزاری یک جشنواره بدون رد و بدل شدن یک برگ کاغذ (با دولت الکترونیک اشتباه نشود) انجام شده است. کارمند یکی از دفاتر مرکز چند جلد نمایشنامه دست نویس یا تایپ شده بلند و کوتاه را که در گوشه ای روی زمین ریخته شده بود نشانم داد و گفت نمایشنامه هایی است که برای بازخوانی ارسال شده اند و در عین حال خاطر نشان کرد که همین مجموعه فله ای هم کامل نیست چون برخی – شاید نورچشمی ها- به جای فرستادن متن کامل نمایشنامه موضوع آن را در چند برگ کاغذ ارائه داده اند که معلوم نیست چه شده یا حتی آن را تلفنی تعریف کرده اند و تصمیم گیری مانده است تا روز بازبینی.

من البته ابدا موافق کاغذ بازی نیستم و معتقدم هنرمند باید آزادانه کار کند ونقد بشنود اما گمان می کنم که همین روند نکوهیده بازخوانی و بازبینی می توانست حداقل منجر به ایجاد بانک های اطلاعاتی شود. حالا این فقط مثال بود. نمی خواهم دشمنی برانگیزم که دستم از پاسخ کوتاه است

باز به خاطر دارم که در همان دفتر کذایی طرح و برنامه که تا پیش از آن تنها نامی بود و اطاقی دو متری و دخمه مانند و رخوت زا, طرح انجام نظرخواهی های چندی را ریختیم و دو مورد آن را در جشنواره عشایری و کردی برگزار کردیم و مورد سوم را در جشنواره فجر همان سال با دانشجویان درس روش تحقیق دانشگاه سوره و نتایج دقیق و امانت دارانه آنها را تقدیم مقامات سیاستگذار تئاتر کردیم. اما سال بعد که در غیاب من که از مرکز رفته بودم, همان دانشجویان نظرخواهی را تکرار کردند, یکی از دانشجویان بعدا با گله به من گفت که رئیس وقت مرکز (که من تئاتر ایران را به خاطر تشکیل دوباره گروه های تئاتری و در واقع برداشتن نخستین گام در راه در و پیکر پیدا کردن آن مدیون او می دانم) نتایج نظرخواهی را به نقع چند گروه خارجی و از جمله دفاع از سیاستش در دعوت چند باریه از برخی گروه های خارجی تغییر داده است. من به راست و دروغ حرف پسرک کار ندارم که می دانم راست بود و طفلک صادق تر از آن که حق معلم و شاگردی را زیر پا بگذارد. در عین حال, از گفتن دروغ هم طرفی نمی بست جز اینکه ممکن بود من از مرکز رفته همان را علم کنم و به روزنامه ها بکشم که البته من هم این کار را نکردم. اگرچه خیانتی بود در حق کسانی که صادقانه نظراتشان را داده بودند و با آن بازی شده بود .

بگذریم, غرض از ذکر این دو خاطره بیان بخشی از موانع تولید و پردازش اطلاعات در کشور بود. تفکر سنتی همیشه از ورود پدیده نو (حالا به هر دلیل) سر باز می زند اما تجربه نشان داده است که همان تفکر مقاوم وقتی در مقابل اطلاعات پردازش شده قرار می گیرد و حلاوت دسترسی سریع به اطلاعات را می چشد راه آشتی پیش می گیرد.

امروز در غرب می بینیم که یک استاد معتبر دانشگاه وقت و انرژی اش را صرف آن می کند که اطلاعات مربوط به هنرمند معاصری و حتی متوسط را جمع آوری و منتشر کند. همه این کار برای آن است که منبعی برای مطالعات بعدی فراهم آید. چند نفر در کشور ما چنین خصوصیتی دارند؟ در مورد تاریخ معاصر که سهل است , در مورد سه چهار دهه قبل هم کار نمی شود. در حالیکه اگر مرجع معتبر و به روزی در مورد تئاتر ایران وجود داشته باشد, حتی نیاز نیست ما با مراکز جهانی تماس بگیریم. خیلی وقت ها آنها هستند که سراغ ما می آیند و از نمایش ها و گروه هایمان جهت شرکت در جشنواره هایشان دعوت می کنند. حداقل این است که آنها بیشتر از ما علاقمند به برقراری ارتباط و تبادل اطلاعات هستند.

فکر می کنم ترکیب کمیته ای که تشکیل شده است بد نیست. در هر صورت امیدوارم خبری که خواندم جدی باشد و در هیاهوی طرح ها و وعده های اداری گم و فراموش نشود.

Labels:

0 Comments:

Post a Comment

<< Home