وب نوشته‏های بهرام جلالی‏پور

Monday, April 07, 2008

این بود انشاء من

«تعطیلات را چگونه گذراندید؟» یادش به خیر، بچه که بودیم یکی از موضوعات انشاء این بود. موضوعی که قبل از شروع تعطیلات داده می شد و تعطیلات رو زهر آدم میکرد. وقتی آدم کار خاصی برای انجام دادن نداشته باشه خوب انشاء اش هم چیز به چسبی در نمیاد دیگه.

حالا حکایت این سال های ماست که همان تعطیلات رسمی هم وجود نداره و همون یکی دو روز اول عید را هم که شال و کلاه می کردیم و می رفتیم دید و بازدید فک و فامیل دیگه نداریم. دو ساعت بعد از سال تحویل پسرک را گذاشتیم مهد و خودمان هم راهی کتابخانه دانشگاه شدیم.

اما ... انشاء من... این دو سه هفته درست و حسابی از کار رسالهام عقب موندم. پیش از تعطیلات دوستی تماس گرفت و مقالهای خواست در مورد وضعیت تئاتر دانشجویی در فرانسه برای سمینار تئاتر دانشگاهی که قراره آخر فروردین ماه برگزار بشه. من هم که قبلا مقالهای در مورد آسیبشناسی آموزش تئاتر در ایران با نگاهی به آموزش تئاتر در فرانسه نیمه آماده داشتم گفتم باشه. توی همین گیرودار یک پیشنهاد هم به همایش تئاتر مقاومت داده بودم برای ارائه یک مقاله در مورد نقش جنگ در آثار میشل ویناور. تهیه این مقاله هم به نظرم وقتی نمیگرفت. حداقل این بود که فکر میکردم در راستای موضوع رساله ام است و زود جمع و جور میشه.

با خودم عهد کردم که هر دو مقاله رو در چند روزی که تا تحویل سال جدید مونده آماده کنم و دوباره بچسبم به کار اصلی ام. اما یکهو دیدم سال تحویل شد و سه هفته هم گذشت اما هنوز لنگ هر دو تا مقاله رو هواست.

خلاصه از کار و زندگی افتادیم و بد قولی هم کردیم. اما خوبه که تهران هنوز درست و حسابی از رخوت خواب بهاری بیدار نشده.

یادش به خیر. همیشه آخر انشاء می نوشتیم: «این بود انشاء من...»

Labels:

0 Comments:

Post a Comment

<< Home