وب نوشته‏های بهرام جلالی‏پور

Tuesday, March 11, 2008

لطفا یه نفر به ما بگه اونجا چه خبره؟

دوباره برگشتم و احتمالا یه مدتی بمانم! وقتی آدم یه مدتی نمی نویسه اون وقت انگار باید به عادت مصاحبه های تلویزیونی توضیح بده که «انگیزه اش از مشارکت» در نوشتن چی بوده. اما من توضیحی ندارم.

***

به نظرم تب کتاب چاپ کردن افتاده است به جان تئاتری ها. نمی دانم این روزها شرایط چاپ کتاب بهتر شده یا موانع دست و پاگیر ممیزی بر طرف شده یا فروش کتاب بالا رفته که انقدر از نگارش و چاپ کتاب در زمینه تئاتر خبر می رسد. خوب، در اصل هم باید خبر خوشی باشد. یادم می آید سال هفتاد کتاب های مرجع مورد نیازمان را باید از بین بساط دست فروش ها و آنهم با چند برابر قیمت تهیه می کردیم. عناوینی که در اخبار ذکر می شود اغلب خیلی اشتهاء برانگیز است و آدم افسوس میخوره که چرا به اونها دسترسی نداره. اما...

امروز دیدم ترجمه تازه ای از آوازه خوان طاس و درس یونسکو منتشر شده است. در نقدی که بر کتاب نوشته شده هم ندیدم چیزی در مورد ضرورت ترجمه مجدد دو تا نمایشنامه ذکر شده باشد. پنج سال پیش وقتی به یکی از استادان گفتم که می خواهم موضوعی در مورد تئاتر ابزورد انتخاب کنم چپ چپ نگاهم کرد. تازه اینجا که هر روز ده ها عنوان کتاب و نمایشنامه جدید چاپ و منتشر می شود. حالا در این قحطی اطلاعات راجع به جریانات معاصر من نمی دونم چه ضرورتی داره برخی از دوستان هی آثار قبلا منتشر شده رو ترجمه دوباره می کنن.

چند روز پیش کتابی به دستم رسید. آنطور که در مقدمه کتاب بر می آید پایان نامه کارشناسی مولف بوده که 25 سال پیش نوشته شده و حالا که لابد شرایط چاپ بهتر شده مولف تصمیم گرفته بدون اینکه کوچکترین زحمتی بابت بازنگری مطالب آن به خود بده اون رو در قالب یک کتاب به زیور نشر بیاراید. خواندن کتاب بیست دقیقه هم وقت نمی بره و سراسر مطالب آن هم تکراری بود. با این توصیف نمی دونم منظور نویسنده چی بوده که در عنوان کتاب نوشته «پژوهشی در...» یعنی خواسته کلاس بگذاره؟ بعضی ها واقعا چه جراتی دارند. من در دوران دانشجویی در دوره لیسانس هم گمان نمی کنم جرات چاپ پایان نامه ام را می یافتم چه برسد 25 سال بعد.

Labels:

0 Comments:

Post a Comment

<< Home